رادینرادین، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

رادین دنیای مامان گلی و بابایی

بدون عنوان

دنیای من الان هشت روز تمامه که سرما خوردی و حالت اصلاً خوب نیست .البته از شنبه که بیماریت شروع شد دیگه روز سه شنبه خوب بودی و فقط آب ریزش بینی داشتی ولی از چهارشنبه شب گلودرد بدی اومده سراغت و خیلی سرفه میکنی و هیچی نمیخوری.وقتی هم که میای یه چیزی بخوری چنان سرفه میکنی که بالا میاری.به همین خاطر از خوردن ترسیده شدی و حتی آب هم که دست مامان میبینی حال خودتو بد میکنی.شبها هم که اینقدر سرفه میکنی که خواب نداری و با هر سرفه ای از خواب بیدار میشی و بدجور گریه میکنی. نفسم تو که میدونی مامان سمیه طاقت مریضی شما رو نداره پس تورو به خدا زودی خوب شو. رادینم فدات بشم ،تو دنیای منی. ...
15 آذر 1393

بدون عنوان

نفسم! چهار روز دیگه بیشتر نمونده تا شما گل پسر مامان دو سال و دوماهگیت هم سپری بشه و یک ماه دیگه بزرگتر بشی.عزیزم هر روز که میگذره رفتارت ،صحبتات،توجهت به اطرافت متفاوت تر و عاقلانه تر میشه.فوق العاده با احساسی و ناراحتی و خوشحالی رو تو چهره ما قشنگ میفهمی.یه وقتایی می آیی و می پرسی "مامان ناراحتی؟" وقتی من بهت میگم نه فوری ازم میخوای که بخندم و خودت هم خوشحال قهقهه میزنی. ظهر جمعه رفتیم دنبال هلیا و دوتاییتون رو بردم پارک.خیلی به جفتتون خوش گذشت و حسابی حال کردین.بینهایت خوشحال بودی که از سرسره بزرگ میرفتی بالا و بعد با خنده لیز میخوردی و می آمدی پایین.عصر جمعه هم که تولد مامان جون بود .رفتیم اونجا و حسابی با کیک و شمع و....
9 آذر 1393

تولد مامانی

رادین مامان! امروز اول آذر روز تولد مامانیه.فدات بشم که بازم شما و بابایی منو سورپرایز کردید ولی شما گل پسر هر از گاهی سوتی میدادی.فدای دوتاییتون بشم که دیشب یک شب به یاد ماندنی رو برای من درست کردین . رادین این روزها هوا خیلی سرد شده و نمیتونم مثل یکی دو ماه قبل بیرون ببرمت.به همین خاطر معمولاً تو خونه با هم سرگرمیم.شما هم که ماشالا با شیطنت هات و شیرین زبونیهات دنیایی برای ما درست کردی که شیرینیش وصف ناشدنیه. عزیزمی رادین. ...
1 آذر 1393
1